English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (7415 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
Other Matches
aircraft U طیاره
aircraft U هواپیما
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
axial of an aircraft U محور هواپیما
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective U هواپیمای معیوب
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
large aircraft U هواپیمای بزرگ
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
aircraft carriers U carrier : syn
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
light aircraft U هواپیمای سبک
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down U یک هواپیما
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft gun laying U رادار هواپیما
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti U ضد
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U مخالف علیه
anti U پاد
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U انتی
anti U در مقابل
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti thesis U وضع مقابل
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-theft U دزدگیر
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-Semites U ضد یهود
anti thesis U نقیض
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-freeze U ضد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti-social U ضد اجتماعی
anti social U ضد اجتماعی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti semite U ضد یهود
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-histamines U ضد هیستامین
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti semitic U ضد یهودی
anti particle U ضد ذره
anti detonation U ضد بدسوزی
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti matter U ضد ماده
anti derivative U ضد مشتق
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti cyclical U ضد دورهای
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti freezer U ضد یخ
anti air U ضد هواپیمایی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti dumping U ضد دامپینگ
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti skid U ضد لغزش
anti freezer U ضد انجماد
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact U ...anti
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti trust law U قانون ضد تراست
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti knock property U خاصیت ضدضربه
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com